ر  گ ا

ساخت وبلاگ
 اغلب نمی‌دانی تقدیر برایت چه تدارک دیده استاما زیاد پیش نمی‌آید که در اوج بی هدفی و روزمرگی بلا موضوع، در اوج فراغت از هفت دولت، در دل غوطه‌خوردن در دنیا به سوی هیچکجا، پشت درب بعدی تقدیر با یک انفجار آرام بزرگ در انتظارت باشد!گاهی هست که بیش از هر زمان دیگر به امور روتین اشتغال داری، نوعی از اشتغال که فعالی اما ساکن، تحرک داری اما متوقفی؛ مثل شناگری که بشدت درحال حرکت دادن دست و پا است اما یک ذراع هم جلو نمی‌رود! این حالت، مثل سکون محض نیست؛ده ها بارویرانگر تر است! وقتی که در آب مطلقا ساکن باشی، فرو می‌روی؛لذا می‌فهمی که یک جای کار می‌لنگد! می‌فهمی که ساکنی و این سکون غرقت می‌کند. قاعدتا یا شروع به تحرک می‌کنی و یا رها می‌مانی تا نابودی… اما تحرک در عین سکون و اشتغال به روزمرگی اینگونه نیست! این انفعالِ فعال به تو توهم حرکت می‌دهد! کالری خرج م ر  گ ا ...ادامه مطلب
ما را در سایت ر  گ ا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roogaa بازدید : 75 تاريخ : سه شنبه 27 دی 1401 ساعت: 19:18

خیلی وقته میشناسمت یک سال و سه ماه؟نه…بیشتر!به اندازه عمرم؟نه… بیشتر!به قدمت بشر؟نه…بیشتر!به قدمت دنیا!از لحظه ای که به وجود اومد خدامون از عدم خلقش کرد از هیچ دنیایی آفرید که بزرگ و بزرگ تر شدستاره ها شکل گرفتن سیاره ها دورشون شروع به چرخیدن کردن بعضی سیاره ها دماشون مناسب شدزمین ما یکی از اونا شد آب ها جاری شدن حیات شروع شد دریا ها آبزی ها… خشکی ها سر زدن درخت ها و گیاه های قشنگ کوه ها و دشت ها پیدا شدن حیوون های مختلف… پر از زیبایی شد زمین.اومد و اومد تا به بشر رسیدو اومد و اومد تا رسید به ماو تو همه این دوران ها همه این دنیا با همه ستاره هاش درخشان تر از تو ندیدهمه این دنیا با آسمونش، با درختاش، با بارونش با دریا هاش با دشت هاش با همممه قشنگیاش قشنگ تر از تو ندید.منم بخشی از همین دنیا از اون اول نشستم به تماشای تواومدی و اومدی و وارد دنیا شدی جوجه بودی آتیش پاره شدی قد کشیدی قشنگ و قشنگ و قشنگ تر من مشغول تماشا تا اینکه وقتش شد تونستم بیام و باهات آشنا شم آشنا تر شم بغلت کنم آشنا ترین شم!آشنا ترینم شی… تونستیم بغل هم گریه کنیم کنار هم بخندیم باهمدیگه جیغ جیغ کنیم سختیای کشنده ی دنیا رو مریضیا رو غصه ها رو گرفتاری ها رو بن بست ها رو با عشقمون پشت سر بذاریم تو کم بیاری من سوارت کنم باهم رد بشیم من کم بیارم تو سوارم کنی باهم رد بشیمخدای قشنگمونم تو همه این مرحله ها همه این قشنگیا رو رقم بزنه از همه این سختیا ردمون کنه از تو بن بست ها درمون بیاره از غم ها و غصه ها نجاتمون بده همیشه همین بوده اومدیم و اومدیمتا امروز روزای اخیرمون روزای بهتری شده بودن نسبت به روزای قبلش باهم بهترش کرده بودیم امید تو قلبمون جوونه زده دوباره دوباره حس اولامون جوون‌تریامون بهمون دست داده بود امروز ر  گ ا ...ادامه مطلب
ما را در سایت ر  گ ا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roogaa بازدید : 97 تاريخ : سه شنبه 27 دی 1401 ساعت: 19:18

یکی بود یکی نبودیه پسر بچه ای بود به نام محمدمهدیکه خیلی تنها بودآدما دور و برش بودن ولی اون با کسی راحت نبوددنیا براش سخت میگذشتشباش سرد بودروزاش تلخغماش تو دلش تلنبار شده بودهیشکیو نداشت که بتونهاحساسشو بهش بگه وحس نکنه قراره ازش ضربه بخورهبرا همینمیه دیوار بزرگ دور قلبش ساخت وخودشو زندونی کردخود واقعیشو با همه احساساشتو اون زندون تاریکگیر انداخت و تنها گذاشت. یه روزی از روزاموقع اوج دلگیری پاییزیه قدم مونده به زمستوندرای آسمون وا شد ویه فرشته اومد و از غریبگی تا پشت دروازه قلب محمدمهدی روتو یه چشم بهم زدن طی کردمحمد با همون اولین نگاهبا اولین جملات حس کرد بعد سالها گم شدنپیدا شدهحس کرد از غربت برگشته و به خونه رسیدهبا اولین نفسای ریحان، فرشته‌ی محمدنفساش شروع کرد به گرم شدنقلبش دوباره شروع کرد به تپیدنو دیوارای بزرگ و زمخت زندون به لرزه درومدو دهم آذر ماهتو آخرین ساعتای شبریحان با فقط یه کلمهتموم دیوارای اون زندون رو فرو ریختو قلب محمد رو آزاد کرداز اون لحظه تا امروزدو ساله کهتپش به تپشقلب محمد تنها نیستریحان مونس همه لحظه هاشهو محرم همه اسرارشدوساله که محمدجونشو برا ریحان میدهو نفس از نفسش جدا نمی‌کنه.محمد عاشق ریحان شدهو ریحان عاشق محمدو ما امروز، دوسالگی این عشق رو جشن میگیریم.خدا مواظب قلب هر دوتاشون باشه وتا همیشه حالشونو خوب نگه داره و خوشبختشون کنه ر  گ ا ...ادامه مطلب
ما را در سایت ر  گ ا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roogaa بازدید : 89 تاريخ : سه شنبه 27 دی 1401 ساعت: 19:18